is most possibly the WORST or best depending what you go on cliffhanger I have encountered in all my reading days.
It leaves you more than just hanging, you are grasping for your life on a thread that is fraying and there is nothing to do but hold on well metaphorically of course.
One word that can sum up this book is intense , Everything is just felt more, The compassion, threats, action, betrayal, gestures, words all of it, This has to be the reason why it is so addictive, As expected from this series we are in for a ride, Some things are hinted out, but the full affect of what is going on isn't totally revealed till the very end.
Though I felt frustrated at times this is a grand slam of a sequel,
You know it's hard to hate Katniss for being the object of the whole love triangle.
I usually get annoyed to no end and can't help wonder what people see in the person, but Katniss is different.
Though you don't think that Katniss is particularly more special than others, but that is part of what you admire about her.
Plus she is critical of herself so you don't necessarily get a good feel of what people think about her other than what is said with dialogue.
I totally love this because frankly that is what it's like in real life, It's others that can show you who you really are when you aren't able to do it yourself.
Peeta and Gale are both incredible guys and what makes them so great is that they both are good friends , something that is lacking in other books at times.
Don't get me wrong there is a lot more to the series than the love triangle, sitelinkSuzanne Collins gives us a lot to mull over till her much anticipated final climatic book sitelinkMockingjay.
BTW Excellent Excellent covers!!!
Later added: For those of you who didn't know there is a movie coming out for the first book sitelinkThe Hunger Games! sitelinkHere is the link to the trailer.
Now just to wait for the second movie trailer, . . and the second trailer has arrived! Click sitelinkhere to view it, I got the chills guys, I can't review this without being spoilery, so, . .
. AAAAAAAAAAAAAH
. The one thing I didn't like about this book is the part where Katniss finds out she has to go back to the Hunger Games.
I think there should have been more of a pause therefor disbelief, for Katniss maybe trying to think of ways out of it, ways to kill herself even.
The book started moving at a really fast pace after that point, with Katniss and Peeta preparing for the next Games, and I was like "wait, what hang on a minute!" It was hard for me to believe that Katniss would willingly go back to the arena, at least not without major depression.
One night of drinking didn't seem to cover it,
. Everything else awesome. The sitelinkmockingjay imagery. The clock arena. The rebellion. President Snow being creepy as fuck, HIS BREATH SMELLS LIKE BLOOOOOOD!
, As soon as Wiress and Beetee started talking about the chink in the force field's armor, I knew the answer to the Games was BRING DOWN THE FORCE FIELD.
I was yelling and yelling at them to do it, and then finally they did, and I was like "YES!"
.
I find the love triangle a little annoying but mostly interesting, Katniss doesn't really know how she feels about either of them, because she doesn't have the freedom to feel on her own terms.
I like that she has some makeout time on the beach with Peeta, though,
. This series is reminding me more and more of sitelinkScott Westerfeld's sitelinkUglies series, The evil oppressive government, the secret rebellion, the possiblymythical place for them to escape to The Smoke/District, hovercrafts, face tattoos, genetically modified plants/animals.
I was hoping it'd go that way when I first read sitelinkThe Hunger Games, I was like, this government needs to be overthrown, Tally Youngbloodstyle,
. "This is why we don't let you make plans, " HA!
. AAAAAAAAAAAAAAAH!!! WHEN IS BOOK THREE COMING OUT!!!!!!! Catching Fire The Hunger Games, Suzanne Collins
After winning theth Hunger Games, Katniss Everdeen and Peeta Mellark return home to District, the poorest sector of Panem.
Six months later, prior to Katniss and Peeta's "Victory Tour" of the country, President Snow visits and tells Katniss that her televised acts of defiance in the previous Games have inspired rebellion among the districts.
Snow demands that Katniss convinces the country that she was acting out of love for Peeta, not against the Capitol, or her entire family and best friend Gale Hawthorne will be executed.
Katniss reveals this threat to her mentor, Haymitch Abernathy, but not to Peeta,
The tours first stop is District, home of Katniss' Hunger Games ally Rue, Peeta announces that he will give part of his winnings to the families of Rue and fellow tribute Thresh, and Katniss delivers an impromptu, heartfelt speech expressing her gratitude to the fallen tributes.
An old man salutes
Katniss, joined by the crowd to her horror, the old man is immediately executed.
Katniss tells Peeta of Snows threat, and they continue the tour as normal, Hoping to placate Snow, Peeta proposes to Katniss during a televised interview in the Capitol, Katniss accepts, but Snow is dissatisfied with her performance, leaving her fearing for her loved ones,
عنوانهای چاپ شده در ایران: اشتعال عطش مبارزه کتاب دوم بازیهای گرسنگی: آتشسوزی نویسنده: سوزان کالینز تاریخ نخستین خوانش: از روز پنجم ماه آوریل سالمیلادی تا روز دهم ماه آوریل سالمیلادی
عنوان: اشتعال عطش مبارزه کتاب دوم نویسنده: سوزان کالینز مترجم: شبنم سعادت تهران نشر افراز چاپ اول سالچاپ دوم سالدرص شابکچاپ دوم سالچاپ چهارم سالموضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا سدهم
عنوان: بازیهای گرسنگی: آتشسوزی نویسنده: سوزان کالینز مترجم: شهناز کمیلیزاده کرج در دانش بهمن سالدرص شابک
پس از آنکه در رمان پیشین کتنیس اوردین و پیتا ملارک توانستند در هفتاد و چهارمین دوره ی بازیهای گرسنگی به پیروزی برسند به خانه هاشان در منطقه دوازده فقیرترین بخش کشور پانم بازگشتند همانروز که کتنیس و پیتا تور پیروزی خود را در سراسر کشور آغاز میکنند رئیس جمهور اسنو ناگهانی به آنها سر میزند و به کتنیس میگوید که نافرمانی او در پخش تلویزیونی موجب شورشهایی در مناطق شده است اسنو از او میخواهد که در تور پیروزی با مردمان دیدار کرده و آنان را باورمند کند که به خاطر عشقش به پیتا نه برای ایستادن در برابر خواسته ی کاپیتول تهدید به خودکشی کرده است
نخستین توقف در منطقه یازده زادگاه رو دوست و متحد کتنیس در بازیهاست در این مراسم کتنیس متن آماده شده را کنار نهاده و سخنانی میگوید و با ابراز احساساتش از رو و ترش که در بازیها کشته شدند یاد میکند در پایان سخنان او پیرمردی به همان شکل که رو برای نجات دادن جان کتنیس برایش سوت زده بود سوت میزند پس از آن او و همه با همان علامت دستی که او در خداحافظی از رو انجام داد به او درود میفرستند در حالیکه ترس کتنیس را فرا گرفته صلحبانان نیروهای انتظامی وابسته به کاپیتول پیرمرد را جلوی چشمانش اعدام میکنند کتنیس و پیتا به دیگر مناطق و کاپیتول هم سفر میکنند پیتا به امید جلب رضایت رئیس جمهور اسنو در یک برنامه ی تلویزیونی از کتنیس تقاضای ازدواج میکند کتنیس هم میپذیرد اما اسنو همچنان ناراضی است و کتنیس را با تهدید جان عزیزانش میترساند مدت کوتاهی پس از بازگشت به منطقۀ دوازده کتنیس میفهمد که شورش منطقه هشت از کنترل خارج شده است سپس دو مهاجر از آن منطقه به نامهای بانی و تویل را میبیند
آنها به کتنیس میگویند که قصد دارند برای رسیدن به منطقه سیزده تلاش کنند و امیدوار هستند که داستانهای کاپیتول در مورد نابودی کامل آن منطقه در سالها پیش دروغ باشند و ساکنان آن در پناهگاههای زیرزمینی هنوز زنده باشند هفتاد و پنجمین دوره ی بازیهای گرسنگی سرکوب یک چهارم سده نام دارد کاپیتول میگوید این مسابقات هر بیست و پنج سال به گونه متفاوتی از دیگر بازیهای گرسنگی برگزار میشوند, همچنین اعلام میشود که پیشکشهای بازمانده در دوره های گذشته بایستی در این بازیها به رقابت بپردازند. کتنیس باید به همراه پیتا یا هیمیچ برای دومین بار در این بازیها رقابت کنند چون این سه نفر تنها پیشکشهای قهرمان و زنده در منطقه ی خود هستند. کتنیس تصمیم میگیرد دیگر به خود اهمیت ندهد و تنها جان پیتا را حفظ کند
او هیمیچ را متقاعد میکند که اگر قرعه به نام پیتا افتاد او داوطلب شده و به جایش مسابقه دهد اما قرعه به نام هیمیچ میافتد و راهی برای متوقف کردن پیتا نمیماند که سعی دارد برای محافظت از کتنیس در مسابقه شرکت کند در کاپیتول هیمیچ به کتنیس میگوید که او و پیتا در این دوره نیاز به متحدانی در میان پیشکشها دارند اما از میان گزینه های هیمیچ ضعیفترینهایشان را برمیگزیند
میدان مسابقه جنگلی در حول یک دریاچه ی آب شور است کتنیس و پیتا با فینیک ادیر جوانی خوش تیپ و بیست و چهار ساله از منطقه چهار که دهسال پیش جوانترین برنده ی بازیها شده بود و مگس مربی هشتاد ساله ی او متحد میشوند در جنگل پیتا با لمس کردن میدان نیروی تقریبا نامرئی و محدود کننده ی میدان دایره ای مسابقه آسیب میبیند فینیک موفق میشود او را به هوش آورد در حالیکه فینیک مگس را بر کول خود حمل میکند با انتشار مه سمی این گروه پا به فرار میگذارند
هنگامی که پیتا به قدری ضعیف میشود که قادر به گریختن از مه سمی نیست مگس با فداکاری به درون مه سمی میرود تا فینیک بتواند به جای او به پیتا یاری کند پس از مرگ مگس گروه کتنیس پیتا و فینیک به پیشکشهای دیگری میپیوندند یوحانا میسون قهرمان نیشدار و بیرحم از منطقه ی هفت و وایرس و بیتی زن و شوهری از منطقه ی سه که گفته میشود فوقالعاده باهوش هستند وایرس در این بین متوجه میشود که میدان مسابقات همچون یک ساعت طراحی شده و در هر ساعت حادثه ی تازه ای تنها در محدوده ی ویژه ی خود رخ میدهد و از همین راه رخدادهای بازی را میتوان پیشبینی کرد وایرس در یورش پنهانی گروه کریر گروهی از پیشکشهای مناطق یک و دو و چهار که از کودکی برای شرکت در بازیها آموزش دیده اند به قتل میرسد اما تلفات کریرها بیشتر است و آنها معرکه را ترک میکنند بیتی پیشنهاد میدهد تا با مهار انرژی رعد و برق بروتوس و انوباریا دو پیشکش بازمانده ی منطقه دو را بکشند کتنیس و یوحانا دیگر اعضا را ترک میکنند و فینیک و پیتا در جنگل نگاهبان بیتی میمانند
کتنیس و یوحانا وظیفه دارند از محلی که قرار است رعد و برق فرود آید تا دریاچه کابل بکشند اما گروه رقیب مانع عملی شدن این طرح میشود پس از درگیریهایی میان دو گروه کتنیس به محل رعد و برق برمیگردد تا پیتا را بیابد ولی تنها بیتی مصدوم را در آنجا میبیند که کابل را به دور محل رعد پیچیده است در این زمان با مشاهده ی آغاز غرش رعد و برق متوجه وجود میدان نیرو در آسمان میشود بنابراین انتهای کابل را به پیکان تیرش میبندد و آن را به سوی آسمان نشانه میرود با اینکار تمام میدان مسابقه از هم فرو میپاشد و او هم در اثر انفجار بیهوش میشود
آنگاه که کتنیس به هوش میآید متوجه میشود که به همراه هیمیچ فینیک و بیتی به منطقه ی سیزده منتقل شده و پیتا و یوحانا توسط کاپیتول دستگیر شده اند همچنین آگاه میشود که نیمی از پیشکشهای مسابقه برای نجات او که نمادی از شورش در برابر کاپیتول است همکاری کرده اند گیل دوست و دلداده ی کتنیس نزد او میرود و او را آگاه میکند که منطقه دوازده نابود شده و او خانواده اش را به منطقه سیزده فراری داده است, و
تاریخ بهنگام رسانی هجری خورشیدی هجری خورشیدی ا. شربیانی.
Download התלקחות (משחקי הרעב #2) Documented By Suzanne Collins Released As Text
Suzanne Collins