Obtain دل فولاد Narrated By مُنیرو روانیپور Accessible In Publication
: a novel from Iran, by Moniru Ravanipur Translated from the Persian, Rebecca Joubin, Maryland: Ibex Publishers,,pages,
Moniro Ravanipor, Bushehr Present Moniro Ravanipour is an internationally acclaimed innovative writer who is the author of ten titles published in Iran, including two collections of short fiction, Kanizu and Satans Stones, and the novels The Drowned, Heart of Steel, and Gypsy by Fire.
Books and Novels:Ahle Ghargh,Heart of Steel.Gypsy by the Fire.Afsaneh, A Novel from Iran English translation of Heart of Steel translated by Rebecca Joubin, Ibex Publishers,
Short Story Collections:The Sparrow and Mr, President.Kanizu.Satans Stones.Siria, Siria.Frankfurt Airports Woman.Nazli.
تاریخ نخستین خوانش: بیست و چهارم ژوئن سالمیلادی
عنوان: دل فولاد نویسنده: منیرو روانی پور شیراز نشر شیوادرص چاپ دیگر: تهران نیلوفرچاپ دیگر: تهران نشر قصهدرص شابک:چاپ چهارمموضوع: داستانهای نویسندگان معاصر ایرانی قرنم
داستان افسانه سربلند است افسانه سربلند زنی شیرازی ست. شوهر نابینای او که چشمانی شیشه ای دارد قمار میکند و شبی از شبهای سرد پاییزی آذر ماه سالهجری خورشیدی زنش را در قمار میبازد. این رخداد باعث ميشود افسانه شبانه فرار کند. فردای آنروز شوهر قمارباز گم شدن شبانة دختر را به پدر مورخ و نویسنده ی افسانه خبر ميدهد. پدر بدون اینکه دلیل فرار دخترش را جویا شود همراه با داماد دختر و حتی مادر دختر را که میانجی دعوای آنهاست کنک میزند. این رویداد باعث میشود افسانه میان دیکتاتورها و قربانیان تاریخ همسانی بیابد: دلاور زند و بیست هزار چشم از حدقه بیرون درآمدة مردم کرمان را به یاد میآورد صدام و جنگ تحمیلی برایش تداعی میشود و نمونه ای ذهنی از این دیکتاتورها را در اندیشه میپروراند و سپس . ا. شربیانی در مورد "بانوان نویسنده" در وبلاگ گودریدز یک مطلب کلی نوشته ام و تا اندازه ای به همه ی آثارشان اشاره کرده ام پس نیازی به "ریویو"ی جداگانه نیست اگر مایلید اینجا را بخوانید
sitelink goodreads. com/authorblog
اگر ابتدای رمان را بتوانید تحمل کنید و مشکلات روانی افسانه قهرمان اثر را درک کنید می توانید گام به گام به دنیای نویسنده وارد شوید. افسانه زنی است رانده شده که تاثیر داستان لطفعلی خان زند و اقا محمدخان و چشمهای از حدقه درآمده زندگی اش را از حالت نرمال خارج کرده دچار پارانویا شده و دو
شخصیت دیکتاتور و سوارکار را در کنار خود می بیند. فضا سازی دههو اضطراب جنگ برای کسانی که در ان زمان زندگی کرده اند قابل درک است فضای میهمانی ها و مستاجر بودن و صاحبخانه و
اما مطابق تم غالب داستانهای زنانه ایرانی افسانه کوله باری از غم و حسرت
و وحشت و نامردی و بی وفایی را به دوش می کشد. احیانا باید برایش دلمان بسوزد.
خلاصه اینکه به نظرم بهترین اثر نویسنده اش همین دل فولاد است. هرچند سبک و زبان خانم روانیپور در طول سالها تغییر میکند دغدغههای او ثابت هستند عناصر ويژه داستانی طبیعت حاكم بر فضاى داستانها و نقش برجسته زنها از همان كتاب اول در داستانها حضور دارند. بعضی از شخصیتهای داستانی مانند مریم یا گلپر نیز در داستانهای مختلف روانیپور بارها ظاهر میشوند هميشه كسي هست كه زير مشت و لگد له شود كسي كه نميتواند فرياد بزند مبادا كه همسايه ها صدايش را بشنوند و اين همه برگ كه از شاخه جدا ميشوند برگهاي خزان زده و اگر تحت شرايط عمل نكني هيچوقت نميافتي در درون هر آدمی یک دیکتاتور و یک روح بلند پرواز وجود دارد که در تصمیمها و دور اهیهای زندگی نقش دارند منیرو روانی پور در این رمان در مواجه با شرایط سخت و ناهموار زندگی با مهارت این دو روح را در مقابل قهرمان داستانش می گذارد و مخاطب را به فکر وامیدارد که در لحظات حساس به کدامیک بیشتر گرایش پیدا میکند
دل فولاد. رمانی زیبا از منیرو روانی پور. خیلی وقت بود دنبال این کتاب بودم و دلم میخواست بخونم. متاسفانه نسخه چاپی کتاب رو پیدا نکردم و تونستم نسخه پی دی اف کم کیفیتی ازش پیدا کنم. کتاب داستان افکار مالیخولیایی زنی به نام افسانه سربلنده. زنی که شبی تو شیراز از خونه شوهرش فرار میکنه و با لباس خوابی نارنجی رنگ به خونه پدرش میره. پدرش تنبیهش میکنه مادرش دق میکنه و افسانه به تهران مهاجرت میکنه. با کار تو دفتر انتشارات و چاپ رمانش زندگی جدیدی رو آغار میکنه. زندگی که پر از خیال و وهمه. افسانه با دیکتاتور و سوارکار که زاییده ذهن خودشه روزگار میگذرونه. سیاووش پسر صاحبخونه جدیدش عاشقش میشه و ماجراهای این تولد عشق افسانه رو تحت تاثیر قرار میده. استان سرشار از فکت تاریخی درهم فتن زمان و مکان و رفت و آمد بین خیال و واقعیته. فصل های ابتدایی خواننده کمی گیج و سردرگم میشه اما با جلو رفتن داستان و پیدا کردن خط راویت لحظه ای نمیشه کتاب رو زمین گذاشت. نویسنده بهدرستی رئال و سورئال رو کنار هم قرار داده و با جریان سیال ذهن داستان رو پیش برده. داستان سرشار از نماده قلم شیوای نویسنده به درستی از نمادها در جهت پیش برد داستان استفاده کرده. اگر به این سبک داستانها علاقه دارید این کتاب انتخاب خوبیه. واگر خواندن این سبک داستان براتون سخته ولی میخواین این کتاب رو بخونید پیشنهاد میکنم قبل از خوندن داستان مقاله ها و نقدهایی که از این کتاب نوشته شده رو بخونید تا خط داستان دستتون بیاد. Moniro Ravânipourمنیرو روانیپور ۱۳۳۳ نویسنده ایرانی است. داستان رعنای وی از مجموعه نازلی در دوره سوم ۱۳۸۲ جایزه گلشیری برگزیده شدهاست. بیشتر داستانهای روانیپور در جنوب ایران میگذرد و فضای آن برآمده از طبیعت و مردم جنوب ایران است. منیرو روانی پور در دوم مرداد ۱۳۳۳ در جفره بوشهر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوشهر گذراند و در دانشگاه شیراز روانشناسی خواند. برای ادامه تحصیل به آمریكا رفت و در رشته علوم تربیتی از دانشگاه ایندیانا کارشناسی ارشد گرفت. روانیپور از سال ۱۳۶۰ داستاننویسى را شروع كرده است و اولین كتابش كنیزو در سال ۱۳۶۷ منتشر شدهاست. پس از آن تعداد زیادی داستان کوتاه و چند رمان نوشت. داستان رعنا از مجموعه نازلی در دوره سوم ۱۳۸۲ جایزه گلشیری برگزیده شده است. روانیپور در کلاسهای داستاننویسی خود با Moniro Ravânipourمنیرو روانیپور ۱۳۳۳ نویسنده ایرانی است. داستان رعنای وی از مجموعه نازلی در دوره سوم ۱۳۸۲ جایزه گلشیری برگزیده شدهاست. بیشتر داستانهای روانیپور در جنوب ایران میگذرد و فضای آن برآمده از طبیعت و مردم جنوب ایران است. منیرو روانی پور در دوم مرداد ۱۳۳۳ در جفره بوشهر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوشهر گذراند و در دانشگاه شیراز روانشناسی خواند. برای ادامه تحصیل به آمریكا رفت و در رشته علوم تربیتی از دانشگاه ایندیانا کارشناسی ارشد گرفت. روانیپور از سال ۱۳۶۰ داستاننویسى را شروع كرده است و اولین كتابش كنیزو در سال ۱۳۶۷ منتشر شدهاست. پس از آن تعداد زیادی داستان کوتاه و چند رمان نوشت. داستان رعنا از مجموعه نازلی در دوره سوم ۱۳۸۲ جایزه گلشیری برگزیده شده است. روانیپور در کلاسهای داستاننویسی خود با بابک تختی پسر پهلوان تختی آشنا شد و ازدواج کردند. بابک تختی ناشر نشر قصه است و فرزندشان غلامرضا حاصل این ازدواج میباشد. در سال ۱۳۷۹ روانیپور یکی از شرکتکنندگان کنفرانس برلین بود. قهرمان داستان زن فرودگاه فرانکفورت نیز زنی است که قرار بوده در کنفرانس برلين داستان بخواند اما با مشکلاتی كه در حاشيه کنفرانس بهوجود میآيد فرصت داستانخوانی را از دست میدهد و علاوه بر آن در کشورش نیز او را برای حضور در اين کنفرانس مورد شماتت قرار میدهند. روانیپور در سال ۱۳۸۵ از اولین حامیان کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز علیه زنان در ایران بود. وی هماکنون از دسامبر ۲۰۰۷ با خانوادهاش در امریکا به سر میبرد. هرچند سبک و زبان نویسنده در طول سالها تغییر میکند دغدغههای او ثابت هستند عناصر ويژه داستانی طبیعت حاكم بر فضاى داستانها و نقش برجسته زنها از همان كتاب اول در داستانها حضور دارند. بعضی از شخصیتهای داستانی مانند مریم یا گلپر نیز در داستانهای مختلف روانیپور بارها ظاهر میشوند. ۱۳۶۷ مجموعه داستان کنیزو ۱۳۶۸ رمان اهل غرق ۱۳۶۹ مجموعه داستان سنگهای شیطان ۱۳۶۹ دل فولاد ۱۳۷۲ مجموعه داستان سیریا سیریا ۱۳۷۸ رمان کولی کنار آتش ۱۳۸۰ زن فرودگاه فرانکفورت ۱۳۸۱ مجموعه داستان نازلی گنجشک و آقای رئیس جمهور ترانههای کودکان sitelink.