از منظر همسر شهید مسعود هست که جنبهای رمانتیک به کل بیوگرافی داده. جذابیتش نسبت به کتاب دیگری که دربارهی ایشان خواندم در این است که بسیاری از خصوصیات آمرصاحب را با جزئیات بیشتری ذکر میکنند به عنوان مثال شوخ طبعی ایشان که در سرتاسر کتاب دیده میشود درحالیکه سایر مصاحبهها تنها به ذکر تعدادی از خصیصههای ایشان بسنده میکنند. فرمانده سکوتی که تنها مخاطبت بود رو فراموش نمیکنیم دیدن بهتر از ندیدن
این یک تصویر است تصویر مردی که توسط همسرش به مخاطب نشان داده میشود نه بیشتر. در واقع ما مسعود را در این کتاب از زاویه همسرش میشناسیم و از این زاویه به تماشای او مینشینیم.
تناقضهایی داشت که گاهی برایم سوال ایجاد مکرد ولی در مجموع قدم خوبی برای شناخت شیر دره پنجشیر بود کتابی که حس میکنم مورد بیمهری قرار گرفته و دیده نشده است. بالاخره زن یک فرد بزرگ راوی خوبی است هرچند گاهی احساساتی شود و درشتنمایی کند اما به هر روی ما مسعود را میبینیم. مسعودی که در میان مجاهدان بتوارهای است و حتما از او به بزرگی یاد میشود ولی خب حتما روایت صدیقه مسعود از او دقیق نیست اما به هر روی میبینیم!
این از ندیدن بهتر است. عالیه علیکم به خوندنش برای من که طرفدار پرو پاقرص بیوگرافی م خیلی جالب بود درسته شاید دچار اگزجره هم بود. . اما جذاب بود. بعدش پادکست رادیو تراژدی اپیزود سه رو هم گوش دادم و واقعا خوب بود. در مورد همین شخصیت هست. A friend of mine told
me about Massoud and I had wanted to get this book for a while.
The life of Massoud told by his wife, Some critics say it's not very objective, and she'd been very obedient to him, but anyway I enjoyed reading about this great personality.
A warrior with a heart, حاوی روایتهای دستاول اما با تراکم کم. و مانند اغلب روایتهای همسران آغشته به احساسات و نگاههای یکسویه. الآن هنوز توی شوک و غم و ناباوری و کلی چیزای دیگهام. نظر دادن باشه واسه یه وقت دیگه! سالها زین پیشتر استاد بزرگ ما محمد سرور مولایی از خراسان بزرگ وشهر غزنین ازبخت با اقبال به ما ادب ایران را می آموخت در درس شاهنامه که بسیار مورد توجه ایشان بود کتاب سوگ سیاوش استاد مسکوب را هم در کنار متن های دیگر افزود من چند بار آن اثر را خواندم وشگفت آنکه در هنگام شهادت احمد شاه مسعود باز آن کتاب را می خواندم وباز مسکوب وافغانستان مظلوم برایم در کنار هم قرار گرفتند این روزها کتاب خواندنی بانو صدیقه مسعود را در باب آن شیر شرزه وآن رستم دستان می خواندم واشک می ریختم واندوه مسعود چونان زخمی کهنه در قلبم دهان باز می کرد. آفرین به این بانو
وآفرین به نویسندگان ومترجم گرامی! اگرچه جای یک نقد به کار ایشان هست: دربخش روایت شعر بانوسیمین بهبهانی می توانستند با اندکی تلاش اصل شعر را در ترجمه بگذارند که نگذاشته اند. اثر خواندنی وزیباست تا از کیسه تان نرفته بخوانید وبهره ببرید باید گفت ای سیاوش درخشان ما که بر بلندای شکوه ایران بزرگ وخراسان ایستاده ای وبه خورشیدها پیوسته ای همچون نام سرزمین سرفرازت نامت شکوه مند باد اینم تموم شد و باشه به موقعش بگپم. هرچند هر روایتی دو طرف دارد ولی این کتاب یک عاشقانه ی متفاوت بود. زندگینامه ای تلخ و سخت ولی همراه با ظرافت های زنانه بود و بسیار لذت بردم از خوندنش. روایتی انسانی از فرمانده ای که در تاریخ خاورمیانه کم نظیر بود آن قدر دلم میخواهد دربارهاش صحبت کنم که نمیدانم از کجا شروع کنم. او این مرد برجسته خوش ذوق فرهیخته شیفته شعر و ادبیات و تاریخ این قهرمان جنگ بر ضد شوروی و مقاومت علیه طالبان که دختر ساده و بیتجربهای مثل من را که در آن زمان هفده ساله بودم به همسری گرفت و به او عشق ورزید احمد شاه مسعود است. اما برای اینکه بفهمید چرا او و چرا من بایستی از ابتدا آغاز کنم.
داعیه آن را ندارم که تاریخ بزرگ مهم کشورم را روایت کنم بلکه فقط میخواهم متواضعانه در جایگاه خود بمانم همان جایگاهی که در کنار همسرم داشتهام. آنچه میخواهم تعریف کنم داستان یک عشق است و علاوه بر آن داستان زندگی خودم به عنوان یک افغانی مقیم دره پنجشیر که بیست و چهار سال جنگ را حس کرده است. .
Snag احمد شاه مسعود: روایت صدیقه مسعود By Sediqa Massoud Format Kindle
Sediqa Massoud