Download Your Copy گزینه اشعار حمید مصدق Conceived By حمید مصدق Displayed As Kindle
انتظار عظیمی نشسته در دل ما
همیشه منتظریم و کسی نمیآید . ltچه کسی میخواهد
من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد!gt گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی میشنوی روی تو را
کاشکی میدیدم,
شانه بالازدنت را
بی قید
و تکان دادن دستت که
مهم نیست زیاد
و تکان دادن سر را که
عجیب! عاقبت مرد
افسوس!
کاشکی میدیدم,
من با خود می گویم
چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد
حمید مصدق
حرف زدن در مورد شعر مرتبط با سلیقه هاست من از شعر چه درست و چه غلط انتظار آهنگ نه وزن داشتم این گزیده اشعار در بعضی قسمت های هر شعر خاص اهنگ موزون و فوقالعاده ای همراه خودش داشت ولی بلافاصله درست بعد از اینکه در حال لذت بردن از آهنگ و حتی معنی باهم هستم اهنگ کاملا به زوال میرفت و دنبال کردن معنی برای من تقریبا غیرممکن, دیدم او را آه بعد از بیست سال
گفتم: این خود اوست یا نه دیگری ست
چیزکی از او در او بود و نبود
گفتم: این زن اوست یعنی آن پری ست
هردو تن دزدیده و حیران نگاه
سوی هم کردیم و حیران تر شدیم
هردو شاید با گذشت روزگار
در کف باد خزان پرپر شدیم
ازفروشنده کتابی را خرید
بعد از آن آهنگ رفتن ساز کرد
خواست تا بیرون رود بی اعتنا
دست من در را برایش باز کرد
عمر من بود او که از پیشم گذشت
رفت و در انبوه مردم گم شد او
باز هم مضمون شعری تازه گشت
باز هم افسانه ی مردم شد او
خردادHamid Mosadegh
Hamid Mosadegh also spelled Mosaddegh and Mosadeq, January,, Shahreza, Isfahan, IranNovember, Tehran, Iran was a contemporary Iranian poet, author and lawyer.
In the words of the critics, one of the distinctive features of his poems is simplicity, fluency and sincerity, As Simin Behbahani argued: "Mosaddegh associated Iranian's humanistic goals with poetry, " Hamid Mosadegh was close to the heart of Iranian people and his poems are understandable and easy to relate to for people of various ages and classes.
عنوان: گزینه اشعار حمید مصدق شاعر: حمید مصدق تهران مرواریددرص چاپ پنجم:شابک:چاپ سیزدهمشابک:چاپ پانزدهمموضوع: شعر فارسی گزیده اشعار شاعر معاصر ایرانی حمید مصدق قرنم
گاه میاندیشم
میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرا زندگانی بخشد
چشمهای تو به من میبخشد شور عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطر برجسته ای از زندگی من هستی
دفتر عمر مرا
با وجود تو شکوهی دیگر رونقی دیگر هست
میتوانی تو به من
زندگانی بخشی یا بگیری از من آنچه را میبخشی
, . .
گزینش از آبی خاکستری سیاه ا. شربیانی perfect وای باران:
باران:
شیشه پنجره را باران شست
از اهل دل من اما
نقش تو را چه کسی خواهد شست
,
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم تو!
,
در دلم آرزوی آمدنت میمیرد
رفتهای اینکاما آیا
باز بر میگردی
چه تمنای محالی دارم
خندهام میگیرد!
,
در میان من و تو فاصلههاست
گاه میاندیشم
میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
,
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
من به اندازه زیبایی تو غمگینم
, .
من به بی سامانی
باد را میمانم
من به سرگردانی
ابر را میمانم
, .
من در آیینه رخ خود دیدم
و به تو حق دادم
, .
من به خود میگویم
چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد
,
چه کسی میخواهد
من و تو ما نشویم
خانهاش ویران باد
,
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من
,
در هوای عفن آواز پرستو به چه کار آید
فکر نان باید کرد
و هوایی که در آن
نفسی تازه کنیم
,
و زمانی شده است
که به غیر از انسان
هیچ چیز ارزان نیست
, .
آن روز با تو بودم
امروز بیتو ام
آن روز که با تو بودم
بیتو بودم
امروز که بیتوام
با توام
, .
من تمنا کردم
که تو با من باشی
تو بمن گفتی
هرگز هرگز
پاسخی سخت و درشت
و مرا این غصه این
هرگز
کشت
,
چه انتظار عظیمی نشسته در دل ما
همیشه منتظریم و کسی نمیآید
, . .
خواب رویای فراموشی هاست!
خواب را دریابم
که در آن دولت خاموشی هاست.
من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها می بینم
و ندایی که به من می گوید:
گرچه شب تاریک است
دل قوی دار
سحر نزدیک است
کجاست کاوه ی آهنگری
که برخیزد
اسیریان ستم را ز بند برهاند
و داد مردم بیداد دیده بستاند
همیشه کشور دارا خراب از اسکندر
هماره ملکت جم زیر چنگ چنگیز است
من ندانم که کیم
من فقط می دانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم
هیچکس فکر نکرد
که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
و همه مردم شهر
بانگ برداشته اند
که چرا سیمان نیست
و کسی فکر نکرد
که چرا ایمان نیست
و زمانی شده است
که به غیر از انسان
هیچ چیز ارزان نیست گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است.
. . اگر تو بازنگردی
قناریان قفس قاریان غمگین را
که آب خواهد داد
که دانه خواهد داد
اگر تو باز نگردی
بهار رفته در این دشت برنمی
گردد
به روی شاخه گل غنچه ای نمی خندد
و آن درخت خزان دیده تور سبزش را به سر نمی بندد
اگر تو بازنگردی
کبوتران محبت را
شهاب ثاقب دستان مرگ خواهد زد
شکوفه های درختان باغ حیران را
تگرگ خواهد زد
اگر تو بازنگردی
به طفل ساده خواهر که نام خوب تو
را
ز نام مادر خود بیشتر صدا زده است
چگ, نه با چه زبانی به او توانم گفت
که برنمی گردی
و او که روی تو هرگز ندیده در عمرش
دگر برای همیشه تو رانخواهد دید
و نام خوب تو در زهن کودک معصوم
تصوری ست همیشه
همیشه بی تصویر
همیشه بی تعبیر
اگر تو
بازنگردی
نهالهای جوان اسیر گلدان را
کدام دست نوازشگر آب خواهد داد
چه کس به جای تو آن پرده های توری را
به پشت پنجره ها پیچ و تاب خواهد داد
اگر تو بازنگردی
امید آمدنت را به گور خواهم برد
و کس نمی داند
که در فراق تو دیگر
چگونه خواهم زیست
چگونه خواهم مرد چه انتظار عظیمی نشسته در دل ما
همیشه منتظریم و کسی نمی آید
صفای گمشده آیا
براین زمین تهی مانده باز می گردد
اگر زمانه به این گونه پیشرفت
این است
مرا به رجعت تا آغاز مسکن اجداد
مدد کنید که امدادتان گرامی باد !
همیشه دلهره با من همیشه بیمی هست
که آن نشانه صدق از زمانه برخیزد
و آفتاب صداقت ز شرق بگریزد
همیشه می گفتم
چه قدر مردن خوب است
چه قدر مردن
در این زمانه که نیکی
حقیر و مغلوب است
خوب است.
. شاید حمید مصدق به اون قوتی که باید نیست تو نیمایی ولی من دلی دوستش دارم. همیشه می گفتم
چقدر مردن خوب است
چقدر مردن
در این زمانه که نیکی حقیر ومغلوب است
خوب است گيــرم كه آب رفته به جوي باز گردد
با آبروي رفته چه بايد كرد واقعا چقدر حیف شد انقدر دیر این کتاب رو خوندم
خواب رویای فراموشیهاست!
خواب را دریابیم
که در آن دولت خاموشیهاست
من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها میبینم
و ندایی که به من میگوید:
گرچه شب تاریک است
دل قویدار
سحر نزدیک است این مجموعه منتخبی است از کتاب, . . تا رهایی شامل چند بیت از منظومههای:
درفش کاویان
آبی خاکستری سیاه
در رهگذر باد
از جداییها
سالهای صبوری سرودههای کوتاه چهارامتیازمربوط به احساس من درهجده سالگی ازخواندن آثار حمیدمصدق است وباید درپارادایم زمانی خود مورد استنادقرارگیرد: شاعر و حقوقدان ایرانی بود, حمید مصدق بهمن ۱۳۱۸ در شهرضا متولد شد. چند سال بعد به همراه خانوادهاش به اصفهان رفت و تحصیلات خود را در آنجا ادامه داد. او در دوران دبیرستان با منوچهر بدیعی هوشنگ گلشیری محمد حقوقی و بهرام صادقی هم مدرسه بود و با آنان دوستی و آشنایی داشت. مصدق در ۱۳۳۹ وارد دانشکده حقوق شد و در رشته بازرگانی درس خواند. از سال ۱۳۴۳ در رشته حقوق قضایی تحصیل کرد و بعد هم مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد گرفت. در ۱۳۵۰ در رشته فوق لیسانس حقوق اداری از دانشگاه ملی دانشآموخته شد و در دانشکده علوم ارتباطات تهران و دانشگاه کرمان به تدریس پرداخت. وی پس ار دریافت پروانه وکالت از کانون وکلا در دورههای بعدی زندگی همواره به وکالت اشتغال داشت و کار تدریس در دانشگاههای اصفهان بیرجند و بهشتی را پی میگرفت. در ۱۳۴۵ برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت و در زم شاعر و حقوقدان ایرانی بود. حمید مصدق بهمن ۱۳۱۸ در شهرضا متولد شد. چند سال بعد به همراه خانوادهاش به اصفهان رفت و تحصیلات خود را در آنجا ادامه داد. او در دوران دبیرستان با منوچهر بدیعی هوشنگ گلشیری محمد حقوقی و بهرام صادقی هم مدرسه بود و با آنان دوستی و آشنایی داشت. مصدق در ۱۳۳۹ وارد دانشکده حقوق شد و در رشته بازرگانی درس خواند. از سال ۱۳۴۳ در رشته حقوق قضایی تحصیل کرد و بعد هم مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد گرفت. در ۱۳۵۰ در رشته فوق لیسانس حقوق اداری از دانشگاه ملی دانشآموخته شد و در دانشکده علوم ارتباطات تهران و دانشگاه کرمان به تدریس پرداخت. وی پس ار دریافت پروانه وکالت از کانون وکلا در دورههای بعدی زندگی همواره به وکالت اشتغال داشت و کار تدریس در دانشگاههای اصفهان بیرجند و بهشتی را پی میگرفت. در ۱۳۴۵ برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت و در زمینه روش تحقیق به تحصیل و تحقیق پرداخت. تا سال ۱۳۵۸ بیشتر به تدریس روش تحقیق اشتغال داشت و از ۱۳۶۰ تدریس حقوق خصوصی به خصوص حقوق تعاون. مصدق تا پایان عمر عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی بود و مدتی نیز سردبیری مجله کانون وکلا را به عهده داشت. حمید مصدق در هشتم آذرماه ۱۳۷۷ بر اثر بیماری قلبی در تهران درگذشت. منظومهها و اشعار. درفش کاویان۱۳۴۱. آبی خاکستری سیاه۱۳۴۳. در رهگذار باد۱۳۴۷. دو منظومه شامل آبی خاکستری سیاه در رهگذار باد۱۳۴۸. از جداییها۱۳۵۸. سالهای صبوری۱۳۶۹. تا رهایی شامل مجموعههای فوق۱۳۶۹. شیر سرخ۱۳۷۶ ویرایش. رباعیات مولانا۱۳۶۰. غزلهای سعدی با همکاری اسماعیل صارمی۱۳۷۶. شکوه شعر شهریارچاپ نشده. غزلهای حافظ با همکاری اسماعیل صارمیچاپ نشده تالیفات. مقدمهای بر روش تحقیق۱۳۵۱. مجموعه قوانین تجارت مدنی و با همکاری میر قائمی منبعحمید مصدق. ۲۰۱۰, ژوئن ۲۴. در ویکیپدیا, دانشنامه آزاد. بازیابیشده در۰۶:۵۲, ژوئن ۲۴, ۲۰۱۰, از sitelink sitelink.